اگر شما هم این سوالها را از خود پرسیده اید، شاید علاقمند باشید که بدانید اکنون رشته جدید علمی زمانروانزیست شناسی (Chronopsychobiology) برای چنین سوالاتی پاسخ های مناسبی یافته است.
زمانروانزیست شناسی یا زیست شناسی روانزمانی، رشته جدیدی از علم کردارشناسی است که ترکیبی ازیافته های علوم زمان شناسی و زیست شناسی را در مطابقت با آنچه رفتارشناسان و روانشناسان مورد مطالعه قرار میدهند، ارایه می کند.
مبنای نظری این رشته که از عمر او بیش از چند دهه نمی گذرد، از آنجا آغاز شد که دانشمندان دریافتند بیشتر پدیده های جهان از الگوهای زمانی خاصی پیروی می کنند.
طلوع و غروب آفتاب، گردش ماه ها و فصل ها، گردش کره زمین به دور خورشید، گردش ماه به دور زمین، ریتم ضربان قلب و در مجموع الگوهای زمانی منظمی که پدیده های مختلف با تبعیت از آنها به زیست خود ادامه میدهند.
هنگامی که دانشمندان هماهنگی زمانی برخی ریتم ها و همگونی آنها را مورد مطالعه دقیق تر قرار دادند، متوجه شدند که چنانچه بتوان میان ریتم های مختلف و همزمانی بروز آنها رابطه ای پیدا کرد، میتوان از حداقل ها نتایج حداکثری گرفت.
برای نمونه، آنها دریافتند که بدن حشرات و آفات مزارع کشاورزی در ساعات مختلف شبانه روز دارای ریتمهایی است که آنها را در برابر سموم دفع آفات آسیب پذیرتر می کند. از طرف دیگر، گیاهان آن مزارع نیز در طول شبانه روز از ریتمهایی پیروی می کنند که دقایقی از شبانه روز ساقه و برگ آنها کمتر از سم پاشیها آسیب می بینند.
بنابراین، با پیدا کردن زمانی که آسیب پذیری حشرات درآن به حداکثر میرسید و مقاومت گیاهان هم به اوج خود رسیده بود، کشاورزان می توانستند با حداقل سم به حداکثر نتیجه دست یابند و کمتر نگران آسیب دیدگی محصول خود به خاطر جذب سموم دفع آفات باشند.
در مثالی دیگر، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که مغز انسان برای یادگیری مطالب جدید، در فصول مختلف سال، توانایی های گوناگونی دارد و فصل تابستان یکی از بهترین زمانهاست که انسان آماده یادگیری است.
اما از طرف دیگر، بنابر یک سنت قدیمی، در فصل تابستان دانش آموزان به والدینشان در برداشت محصولات کشاورزی کمک می کردند و به همین منظور هم مدارس تعطیلات تابستانی را در تقویم تحصیلی خود گنجانده و هنوز این الگو را حفظ کرده اند.
اما اکنون، نتایج علم زمانروانزیست شناسی نشان داده است که می توان با جابجا کردن این تعطیلات از آمادگی ذهنی دانش آموزان در فصل تابستان برای یادگیری بهره برد.
مثال دیگر در این رابطه، می تواند علت توصیه پزشکان برای مصرف به موقع دارو باشد.
بنابر داده های علمی، اندام های مختلف بدن مانند معده، کلیه و غدد، از ریتم های مختلفی در طول شبانه روز پیروی می کنند و چنانچه به هنگام بیماری زمان مصرف دارو با ریتم جذب یا دفع اندام داخلی بدن همخوانی داشته باشد، بازدهی درمانی مصرف دارو، به مراتب بهتر خواهد بود.
از خواب خرگوشی تا ستاره هالی
اما ریتم شناسی و رابطه میان الگوهای زمانی با رفتارهای موجودات زنده، اکنون ابعاد تازهتری نیز یافته است.
با گسترش یافتن علم زمانروانزیست شناسی از اواخر دهه ۷۰ میلادی، دانشمندان دریافتند که ریتمها را در می توان در سه دسته طبقه بندی کرد:
ریتم های کوتاه که از چند ثانیه شروع می شوند و حداکثر تا یک روز به طول می انجامند. مانند شب و روز، باز و بسته شدن گل ها، نیازهایی نظیر گرسنگی، تشنگی و خواب.
ریتمهایی که الگوی آنها از یک روز تا چند ماه به طول می انجامد. مانند گردش کره زمین و ماه و خورشید بر گرد هم یا فصول سال.
و بالاخره ریتم هایی که از چند ماه و چند سال آغاز می شوند وگاه دهه ها و سده ها برای تکرار آنها زمان لازم است. مانند تغییر الگوی خواب کودکان، بزرگسالان و کهن سالان و یا مشاهده هر ۷۶ سال یکبار ستاره هالی.
تقسیم بندی ریتمها از آن جهت حائز اهمیت است که گاه ترکیب چند ریتم با یکدیگر بر رفتار آدمیان تاثیر می گذارد.
با اوج گرفتن صدمات و بلایای طبیعی ناشی از گرمایش زمین، شاید زمان آن فرا رسیده که انسان برای به حداقل رساندن آسیب های زیست محیطی، به ریتمهای جهان پیرامون خود بیشتر گوش فرا دهد
برای نمونه به ریتم های مختلف خواب و بیداری انسان توجه کنید.
در ابتدای تولد، نوزادان از الگوی خواب و بیداری کوتاه مدت که زمانی بین ۸۰ تا ۹۰ دقیقه است پیروی می کنند. یعنی نوزاد انسان به طور معمول هر ۹۰ دقیقه یکبار چرتی به اندازه ۱۰ تا ۱۵ دقیقه می زند.
اما زندگی روزمره و قراردادهای اجتماعی که بیشتر به صورت سنتی بر اساس شب و روز تنظیم شده اند، به انسان اجازه پیروی از این الگوی خواب را نمی دهد. بنابراین با بزرگ شدن نوزادان، ریتم کوتاه خواب و بیداری به ریتم شبانه روزی تبدیل می شود؛ اگر چه، مغر انسان الگوی مغناطیسی خواب و بیداری را برای همیشه حفظ می کند.
به همین علت است که در کلاس درس احساس می کنیم پس از هر ۹۰ دقیقه دیگر کشش دریافت اطلاعات جدید را نداریم و مغزمان به یک زنگ تفریح دستکم ۱۰ تا ۱۵ دقیقه ای نیاز دارد.
به عبارت دیگر، ثبت امواج مغناطیسی مغز نشان می دهد که در هر ۹۰ دقیقه یکبار، این امواج به حالتی مشابه آنچه در خواب روی می دهد، نزدیک می شود و مغز از نظر هوشیاری به حداقل کارآیی خود می رسد.
بدین ترتیب الگوی کوتاه خواب و بیداری با مناسبات اجتماعی و در ترکیب با ریتم شب و روز به الگویی دیگر تبدیل می شود.
اما همین الگوی جدید نیز در طول فصل ها و سالها دچار تحولاتی می شود.
میزان نیازمندی انسان به خواب در دوران مختلف سنی، متفاوت است و خواب طولانی شبانه برای کودکان در کهنسالی به حداقل خود می رسد.
هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد
اگرچه همزمانیهای تصادفی در طول تاریخ درسهایی به ما آموخته اند که گاه بدون طرح پرسشی ترجیح می دهیم از آنها پیروی کنیم، اما یافته های جدید علم زمانروانزیست شناسی اکنون فرصتی فراهم کرده است که برای انجام هر فعالیتی به زمان وقوع آن نیز توجه کنیم.
با اوج گرفتن صدمات و بلایای طبیعی ناشی از گرمایش زمین، شاید زمان آن فرا رسیده که انسان برای به حداقل رساندن آسیب های زیست محیطی، به ریتمهای جهان پیرامون خود بیشتر گوش فرا دهد.
اکنون یافته های نوین علمی به آهستگی این امکان را برای بشر فراهم می کنند که با رمز گشایی از راز پیچیدگیهای جهان، خود را با نوای طبیعت همخوان کند.
نظرات شما عزیزان: